یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

هنوز مینویسی؟

شنبه عصر رفتم ارایشگاه بعد از کلی وقت تایه کم روحیه ام عوض بشه، فریبا جون خیلی دختر خوبیه کلا برای من ارایشگاه رفتن انگاررفتن به خونه یه دوست هست، چند بار سراغموگرفته بود وقتی حالم  بدبود،بعد از دوماه رفتم پیشش قبلش ارایشگاه رفته بودم ولی شهرهمسر نبودم. کلی خوشحال شد از دیدنم.وقتی فهمید حالم بدهست و نمیتونم غذا درست کنم ادرس یه خانومی رو داد که غذای خونگی درست میکنه هزینه زیادی هم نمیگیره همسر موافقه که بدیم این خانوم برامون اشپزی کنه ولی من دلم راضی نمیشه از وقتی که باردار شدم وسواس زیاد هم گرفتم.

بعداز ارایشگاه باهمسررفتیم سیرابی گرفتیم من به زور خوردم گفتم شاید حالم تغییر کنه یه ذره میخورم ده دور دور خودم میچرخیدم واقعا از گلوم پایین نمیرفت، فرداش دوباره حالم خوب نبود.یعنی هیچی...

دیروز عصر نوبت دکتر داشتم ایندفه دیگه تمام حرفام رو نوشتم تا یادم بمونه، نمیدونم چرا دکترا اینقد عجله دارن اصلا نمیگن خب مریض پول داده حقش هست با خیال راحت با من حرف بزنه و منم با ارامش بهش جواب بدم، البته همه دکترا اینجوری نیستن. 

اینبار دکتر برام مکمل خارجی تجویز کرده، دیشب که اولیش رو خوردم صبح واقعا سرحال بیدارشدم امروزخداروشکر حالم خیلی بهتربود.

یه مشکل دیگه که برام به وجود اومده الرژیم هست که برگشته چند سال پیش رفتم یه دکتر خیلی خوب با یه دوره مصرف داروواقعا خوب شدم ، الان دکترم گفته میتونی اسپری که مصرف میکردی دوباره استفاده کنی مجبورم یه هفته ای استفاده کنم تا بهتر بشم ، گلوم هم زخم شده (جاییت سالمه؟؟) .

از مزایای نوشتن توی وبلاگ این هست که انگاریه عده دارن میبینن تورو،و تو باید پیشرفت کنی، اگه درجا بزنم خجالت میکشم بیام بنویسم قبل از اینجا یه کانال توی تلگرام داشتم دوسال اونجا مینوشتم اما اینجا خیلی فرق داره، قبلش هم یه دفتر دارم زمان عقد که بیشتر غم نامه هست، قبل تر ها هم بازم دفتر بود که دیگه ندارمشون، همسر چند وقت پیش پرسید هنوزم مینویسی گفتم اره، دیگه هیچی نگفت. 

الهی هر جا هستید دلتون اروم و گرم باشه



نظرات 1 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 5 بهمن 1396 ساعت 20:58

حال مامان گوگولی و مهربونمون چطوره؟ افرین که داری سعی میکنی مثبت باشی افرین، من یکی که بهت افتخار میکنم. خیلی دختر دوست داشتنی هستی و مطمئنم که مامان بینظیری میشی. متاسفم که سیرابی اثر نکرد...میگم اصلا نگران بچه نباش اون هرچی لازم داره از بدن تو میگیره، حالتهات هم رفته رفته بهتر میشی عزیزم. بعد هم که جوجه بیاد هم دیگه گیسو وقت سر خاروندن نداره بیاد بنویسه. هدیه هم اینجا رو میخونه. هدیه تو خوب انرژی مثبت داری. یه خورده انرژی مثبت بده به گیسو. خیلی میبوسمت عزیزم.

ممنون بهار عزیزم لطف داری نسبت به من،امیدوارم بتونم مادر خوبی باشم
متاسفانه سیرابی هیچ اثری نداشت ولی نسبت به قبل خیلی بهترم
من حتما سعی میکنم همیشه بنویسم با وجود دوستای خوبی مثل شما
منم میبوسمت عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.