یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

بعد از مدت ها

رسم ادب این است که بنویسم که چه گذشته در این مدت ولی اصلا یادم نمی آید آخرین بار کی نوشتم همینجوری صفحه باز کردم که بنویسم.

برای بار دوم رژیم قند و شکر گرفتم خیلی حس خوبی هست هر چند از همه خوشمزه ها منع میشوی ولی برای من که از میوه خوردن متنفرم عالی هست چون تمایل زیادی به خوردن میوه پیدا میکنم،البته بک دوره چهل روزه هست بعد شاید به خودم کمی استراحت دادم.

کمی از پسرم

خداروشکر خوب است پیش دبستانی تمام کرده وامسال انشاالله کلاس اول میره چقد زمان زود میگذره ...الان هم کلاس تابستونی میره البته بیشترین دلیلش این هست که اینقدر توی خونه حبس نباشه، خیلی زیبا نقاشی میکشه والان میخاد کلاس حرفه ای مداد رنگی بره عاشق نقاشی هست چیزایی که خوشحالش میکنه یکی کتاب هست و یکی دیگه هم دفتر نقاشی و مدادرنگی  بینهایت عاشق حیوانات هست و از خوندن کتاب درموردشون سیر نمیشه اینقد از زندگی حیوونا میپرسه که بعضی وقتا بهش میگم لطفا از چیزای دیگه هم بپرس میگه ولی من عاشق حیوونا هست هستم .خیلی کنجکاو هست و از همه چیز میخاد سر دربیاره.خلاصه که اینجوری میگذره

...

با همسر هم خوبیم گاهی در صلحیم گاهی هم....

روزگار با همه خوبیا و بدیهاش میگذره این روزا مدام توی سرم میچرخه که من چیو دوست دارم تا حال دل خودم رو خوب کنم .با تمام وجود دلم میخاد برم مسافرت یه روستای باصفا چند روز بمونم و فقط لذت ببرم از طبیعت ولی خب فعلا شرایطش ندارم باید صبر کنم ببینم شهریور چی پیش میاد.