یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

بدون عنوان

با خودم فکر میکنم من توی زندگی دنبال چه چیزی بودم بچه گی ،نوجوانی،الان....همه ی اون همه رنجی که کشیدم بخاطر این بود که دنبال یکی بودم که دوستم داشته باشه....الان....

دیگه دنبال دوست داشته شدن نیستم اینقدر به یه چیزی بال و پر دادم که خودمو هم گم کردم

توی زندگی دنبال یه چیز مطلق نباشیم.

وقتی با همسر آشنا شدم حس کردم همون هست که میخام فکر میکردم تمام رنج هام تموم شد اینکه یکی نبود منو توی آغوش بکشه یکی نبود بگه دوست دارم منو به اینجا رسوند.

راهمو اشتباه نیومدم اما توی این راه خیلی اشتباه کردم بزرگترینش هم این بود که فکر میکردم برای دوست داشته شدن باید جنگید  چه فکر احمقانه ای 

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 21 دی 1401 ساعت 14:32

هنوزم دیر نشده میشه خیلی چیزا رو تغییر داد هرچند سخت باشه
ذات زندگی همینه پر از آزون و خطا و چالشه
شایدتو این برهه از زندگیت باید رفتارها چالشها و مسایل دیگه ای رو امتحان کنی تا حس بهتری بگیری.
یخ چیز دیگه ماها تو این کشور آموزش های مهارتی و فکری خوبی ندیدیم پس خودتو سرزنش نکن هر چی هم داریم خودمون بدستش آوردیم
تو تنها نیستی!

بعضی اشتباه ها متاسفانه قابل جبران نیست و عمر رفته دیگه برنمیگرده....تمام تلاشم این هست که از هم نپاشم و قوی باشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.