یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یوگا

دیروز صبح همسر اومد دنبالم تا هم کتاب بخرم هم کلاس یوگا اسم بنویسم. یکشنبه و سه شنبه فعلا روزهایی هست که فکر میکنم خوب باشه، روزهای دیگه هم هست ولی در کل فقط دو روز میتونی انتخاب کنی، دیروز که رفتم تایم یوگای کودکان بود توی حیاط نشسته بودن و آب بازی میکردن نمیدونم چرا اصلا تعجب نکردم بعد که مربیشون خندید و بهم گفت ببخشید تازه به خودم اومدم و برام جالب شد.

عصر قرار بود یه اتفاق خوب توی شغل دوم همسر بیفته که متاسفانه یه اتفاق بد شد. خیلی ناراحت شدم اما به روی خودم نیاوردم و سعی کردم همسر رو هم آروم کنم، شاید مصلحت این بوده دیگه چیکار میشه کرد، عصرش همسر با دوستاش رفتن عیادت یکی دیگه از دوستاشون که مریض بود. منم یه کم کتاب خوندم، و تی وی و نت گردی نمیدونم چرا وقتی تنهام همش دلم میخاد یه چیزی بخورم مخصوصا وقتایی که میدونم همسر ناهار یا شام نمیاد.

نوزده شهریور سالگرد عروسیمون هست و دو سال به چشم برهم زدنی گذشت، هنوز هیچ تصمیمی نداریم که چیکار کنیم من توی ذهنم دارم کارایی که خوشحالم میکنه میچینم، تا یه روز خوب باشه برام، نمیخام مهمون دعوت کنم . چون خانواده همسر که هیچی خانواده خودم هم سختشون هست این همه راه بیان.

دلم برای یه دوست مهربونم تنگ شده از عید تا حالا ازش خبری ندارم هر روز میخام باهاش تماس بگیرم و نمیدونم چرا منصرف میشم ، امیدوارم حال دلش خوب باشه.

حال دل همه شما هم خوب باشه انشاالله...


نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 13:34 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

سلام گیسوجونم....
پیشاپیش سالگرد ازدواجتون مبارک باشه....
همیشه کنار هم شاد و خوشحال باشین....
به به یوگا...
خیلیم عالی....

سلام فرانک جونم
ممنون عزیزدلم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.