یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

کمر درد

حدود دوماه پیش بود که همسر دیسک کمر گرفت اینقد دردش شدید بود که نمیتونست راه بره. مجبور شدیم چند روزی بریم خونه مادرشوهر چون خونه اونا پله نداشت. پسر وروجک ما هم یه مکان پراز شگفتی ها پیدا کرده بود و یه لحظه نمی نشست و من مدام دنبالش بودم. بعد از چند روز اومدیم خونه و همسر هنوز درد داشت.

تمام کارها روی دوش خودم بود حتی خرید بیرون استارت درد کمر خودم هم از اونجا خورده شد.

از دیروز تا حالا کمر درد عجیبی گرفتم حاضر نیستم برم دکتر بخاطر آلوده بودن مطب دکترها . البته دردش هم طاقت فرسا نیست با استراحت بهتر میشه.

همسر هم کمکم میکنه تا کمتر به کمرم فشار بیاد نمیدونم این درد دیگه از کجا پیداش شده

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran چهارشنبه 11 تیر 1399 ساعت 17:51 https://haftaflakblue.blogsky.com/

الهی که به زودیِ زود/ سلامتی جایگزین کسالت شما و آقای همسر تون باشه...

ممنون عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.