یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

یادداشت های گیسو

بی نقاب مینویسم...آرامش آرزوی من است.

آش رشته و سرگیجه

همه آش رشته میخورن بعدش سرگیجه میگیرن یا من اینجوریم؟؟؟

چند وقتی هست همسر بی اشتها شده امروز بهش گفتم شام چی میخوری گفت هیچی از گلوم پایین نمیره گفت آش و سوپ خوبه استقبال کرد.

خودم هم خیلی وقت بود هوس آش کرده بودم تنبلیم میشد درست کنم. امروز دیگه دست به کار شدم و یک آش رشته خوشمزه پختم . ولی بعدش دیگه گیج میزدم. دیگه رفتم کاهو نارنج آوردم و با همسر و فندق خوردیم. فندق عاشق کاهو نارنج هست.

موهامو کوتاه کردم حسابی چقدر راحت شدم و حس خوبی دارم موی بلند خیلی سخته رسیدگی بهش بعد هم توی خونه بخای شیک باشی باید کلی وقت بزاری براش الان که کوتاه کردم موهامو فرق میزنم و یه سنجاق سر هم میزنم و تموم خیلی هم راضیم.

الان همسر داره سیم اخر میبینه برنامه مورد علاقه اش هست فندق هم گیر داده بهش برام کصه(قصه) بگو به هیچ وجه هم کوتاه نمیاد. 

فردا باید زنگ بزنم خواهرشوهر کوچیکه کلی لباس برای فندق یه بلوز هم برای من خریده داده به همسر اورده باید ازش تشکر کنم. هر وقت خریدی میکنه من جبران میکنم براش ولی خیلی ناراحت میشه این بار نمیدونم چیکار کنم.اینبار که اومد دعوتش کردم خونه متاسفانه کاری براش پیش اومد مجبور شد برگرده شیراز.

فندق کوچولوی من هنوز کامل حرف نمیزنه فقط چند تا جمله کوتاه میگه، وقتی سرگرم کاری هستم میاد میگه سلام عزیزم، وقتی یه کاری داره میاد میگه عزیزم عزیزم یعنی اینکه با من بیا، عاشق حیونا هست به طرز افراطی ،

...... نگاش که میکنم هزار بار عاشق میشم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.